فــــــــــــــــریاد زدم....

شعرهای عاشقانه

MARJAN

 

 

 

فریاد زدم دوســـتت دارم صــدایم را نشنیدی!

 

اعتراف کردم که عاشـــــقم ، جــــرم مرا باور نکردی!

 

گفتم بدون تو میمـــــــیرم ، لبخــــندی تلخ زدی !

 

از دلتنگی ات اشــــک ریختم ، چشمـــهای خیســــــم را ندیدی!

 

چگونه بگویم که دوســــــتت دارم تا تو نیز در جــواب بگویی که من هم

همینطور!

 

چگونه بگویم که بی تو این زنـــــدگی برایم عــــذاب است ، تا تو نیز مرا درک

کنی!

 

صدای فریادم را همـــــــه شنیدند  جز او که باید میشنید!

 

اشکـــــــــــهایم را همه دیدند!

 

آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا

گرفتارم!

 

گرفتار عشــــــــقی که باور ندارد مــــــرا ،

 

فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای

من بیچاره

 

دروغـــــــــین است!

 

حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک

نریزم و  درون

 

خودم بســــــــــــوزم !

 

اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو

مردم !

 

اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ،

عقل در

 

زندگی حاکـــــــــــم نیست!

 

آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم !

 

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و

 

فراموش

 

نشدنیســـــــــت است!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 11 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:0توسط مرجان جون | |